در هفته‌های پیش، تحریم صد در صدی " ۲۲ بهمن "، و عدم توانایی رژیم در سرکوب مختصر تظاهرات بختیاری نشان داد که رژیم دیگر یار و یاوری ندارد. وحشت سقوط باعث بحران بورسی‌ شدیدی شد. رژیم شروع به بحران سازی کرد برای گرفتن تضمین‌های امنیتی برای فرار از ایران که دیگر در آن توان ماندن ندارند.

بعد از آن، پس از تحریم روز ارتش توسط ارتشیان و پاسداران، آمریکا، پدر خوانده انقلاب اسلامی، ناراحت شد ! با گزارشی خوبی‌ از سوی سازمان اتمی‌ و دادن ۴۵۰ میلیون دلار به رژیم سعی‌ کرد فشار روی رژیم را کم کند تا دست از این فرار از انقلاب منفور اسلامی بر دارد.

بحران وحشت آخوند زاده‌های کسب کار باید کم میشد ولی‌ نشد. چرا ؟ چون که ۴۵۰ میلیون دلار مساویست با ۱ ماه خرج نظام ! در ضمن در پی‌ این هدیه، نظام در ۴ مورد بزرگ از سوی افسران سپاه و کارمندان خود تحریم شد : به مناسبت سالروز تولد حاضرت فاطمه، به مناسبت سالروز تولد خمینی، به مناسبت سالروز ایجاد سپاه پاسداران و در آخر به مناسبت سالروز حادثه طبس ! برای پرت کردن حواس مردم از این ۴ شکست فاحش، رژیم داستان حمله به "بند ۳۵۰" را سخت و پرورش داد ! ولی‌ جماعت سبز صلاح ندید‌ند به یاری این نظام منفور و منزوی بشتابند ! وحشت داخلی‌ بیشتر شد.

بعد از آن، حرکت یکپارچه کارگران بدون داشتن سندیکا یا حمایت اپوزیسیون: نشان داد که رژیم افتادنی است ! وحشت داخلی‌ بیشتر شد. جنگ داخلی‌ بر سر مدیریت چانه زنی‌ با آمریکا هم بالا گرفت.

در هفته پیش، عدم اجرای برنامه برای تولد حضرت علی‌ و بد از آن مرگ زینب و در ضمن عدم حضور برای "ایام اعتکاف" ثابت کرد که اسلام در ایران جایگاهی ندارد و رژیم نیز طرفداری ندارد. عدم حضوری‌ برای زینب در ضمن نشان داد که حضور رژیم در سوریه برای زینب تنها یک دروغ تبلیغاتی برای پنهان کردن تنهایی‌ و ضعف سران نظام است. در همان موقع، این جماعت حکومتی، به دنبال بحران سازی رفتند تا با خطر انداختن رژیم اسلامی مورد علاقه آمریکا، آن کشور را مجبور کنند به آنها تضمین امینیتی برای فرار از این ایرانی‌ که در آن جایی‌ و امنیتی ندارند بدهد ! آمریکا قبول نکرد چون در این صورت خود آینده در ایران نخواهد داشت. و در ضمن این بحران سازی را پنهان کرد تا مجبور نشود وارد تحریم بیشتری بر ضّد این نظام مورد علاقه خود شود. انگلیس وضع را افشا کرد تا آمریکا را وارد این چالش نهایی کند : وحشت داخلی‌ بالا گرفت و بورس باز سقوطی نجومی داشت.

در پایان هفته گذشته، مذاکرات به شکست انجامید. وضع داخلی‌ خراب بود، آمریکا با یادآوری مساله بمب گذاری سران اصلی‌ در آرژانتین خواست آنها‌را سر عقل بیاورد.

در این هفته رفسنجانی متهم اصلی‌ وحشت کرد و با تما توان به جان روحانی افتاد تا جای او را بگیرد و در صندلی‌ مذاکره با آمریکا بنشیند‌. این حرکت باعث بروز یک جنگ سخلی همه بر ضّد همه شد. این تفسیر در مورد جزئیات این جنگ جالب (و خوب برای ما) می‌باشد. خوب دنبال کنید که آماده حضور در میدان باشید قبل از اینکه این جماعت در نهایت با هم بسازند برای سازش با آمریکا و انتقال قدرت به مهره‌های کثیف آن کشور در عوض تضمینی امنیتی برای خود. لطفا این تفسیر را در همه جا پخش کنید.