پذيرش > Articles en Persan > ملتها تاريخ را ميسازند، مردان بزرگ تاريخ را شكوه ميبخشند



ملتها تاريخ را ميسازند، مردان بزرگ تاريخ را شكوه ميبخشند
01.12.2020

درسوم شهريورماه سال ١٣٢٠ درهنگامه جنگ جهانی، سربازان روس وانگليس بيطرفی دولت شاهنشاهی
ايران راناديده گرفتندوايران زمين راباشغال درآوردند. نقض بيطرفی ايران واشغال خاک کشورمان ايران
ازسوی نيروهای متفقين، بمنظورمتوقف ساختن سربازان نازی آلمان ورساندن نيروبه ارتش سرخ بود.
درنتيجه رضاشاه بزرگ مجبوربه کناره گيری شدوفرزندش محمدرضاشاه جای اونشست.

ايران بازمانده ازدوران قاجار، به ده کوره گمشده درتاريکی های تاريخ مانده بودکه رضاشاه بزرگ مردانه،
اين ده کوره گمشده درقلب تاريخ رادرکوتاه مدت، افسانه واربه کاروان پيشروی تمدن بشری رساند.
ميگويند که رضاشاه ديکتاتوربوده است. تاريخ ، خودکامگان
ومستبدان بسيارداشته است . دانشگاهها، راه آهن ، صنعت نو،
شاهراهها، بهداشت وامنيت وايجادارتش نوين، همه اينهادر
پرتوحکومت آهنين اوجان گرفت . اين ديکتاتوربه هرج ومرج
درايران پايان داد وبابازگرداندن قانون وامنيت، شادی وآرامش
رانيزبمردم ايران بازگردانيد.

آزادی بزرگترين موهبت زندگی است، امادردرازای تاريخ، آزادی
کشان وخودکامگان آدميان رابه بردگی کشاندند، بی آنکه سنگی
برروی سنگ گذارند. امارضاشاه ساخت وساخت، که دانشگاه
بزرگ تهران، تنهايک گواه اين سخن است. اگرپايان دادن بخيانت
شيخ خزئل هاوتجزيه طلبان وکوتاه کردن دست توطئه گران وابسته
به بيگانگان و کردنکشان وساختن محيطی که درآن کسی يارای
تعرض بحريم آزادی ديگری را نداشته باشد، ديکتاتوری
است!؟چه باک . . .

تاريخ بشری برپايه وگذاردمکراسی بنانشده است. تاريخ برروال
توانمندی وقدرت ساخته شده است. اين قدرت متفقين بودکه بآنان
اجازه داد، تابيطرفی ايران رانقض کنند، وغول کمونيست
راازچنگال نازی آلمان رهائی بخشند. درزمان شکست آلمان، رهبران متفقين ، روزولت رئيس جمهورآمريکا،
استالين رهبرشوروی وچرچيل نخست وزيرانگلستان درتهران گردآمدندوبرای دنيای پس ازجنگ دوم تصميم
گرفتند. دراين کنفرانس بودکه برای توجيه تجاوزنظامی خودبخاک ايران، ايران راپل پيروزی ناميدندوهم
دراين کنفرانس بودکه پادشاهی محمدرضاپهلوی رابرسميت شناختند. مردجوانی که دربيست ويکسالگی
دربرابرنمايندگان مردم ايران درمجلس سوگندخورد، وتاواپسين دم زندگانی پرازماجرايش به سوگندخودبايران
ومردم آن واعتلای آن پابرجاماند.

پيدايش جنگ جهانی دوم باعث شدکه درسوم شهريورماه ١٣٢٠ خورشيدی قشون دولتهای روس وانگليس
ازشمال وجنوب ناجوانمردانه وغافلگيرانه بايران حمله کنندو کشورمان رااشغال کنند. ونتيجتارضاشاه
راواداربه استعفاوخروج ازکشورنمايند رضاشاه بزرگ دراستعفانامه خودبرطبق موازين قانون اساسی،
سلطنت رابفرزندش وليعهدايران واگذارکرده بود، ولی ازآنجائيکه انگليسهادل خوشی ازرضاشاه نداشتند
نسبت به پادشاهی محمدرضاشاه رضايت نميدادندودرنتيجه تلاش خودراجهت به سلطنت نشاندن شخص
ديگری ازجمله ميرزاحسن خان قاجار، برادراحمدشاه قاجاربعمل مياوردند، ولی ميرزاحسن خان
قاجاربرادراحمدشاه، زبان فارسی بلدنبود، تابعيت انگليس داشت وافسرنيروی دريائی انگلستان بود.

شادروان عبدالحسين مفتاح درکتاب خودبنام ايران پل پيروزی جنگ جهانی دوم مينويسد. هنگاميکه
مامورسفارت ايران درلاهه ازسال ١٩٥٤ تا ١٩٥٨ بودم، آقای علی سهيلی هم درسفارت لندن بود. ازاودعوت
کردم که برای ديدن نمايش گل به لاهه بيايد، آمدويکهفته راباهم بوديم. دراينمدت زمانيکه ازگردش
شهرهاوتماشای مزارع گل، فراغت مييافتيم وبرای ناهاروياشام به سفارت برميگشتيم، پيرامون مشگلات
گوناگون کشورمان صحبت ميکرديم. شبی سرميزشام صحبت رابهنگام جنگ واشغال ايران توسط روس
وانگليس کشانده وگفتم:درآنزمان شماوزيرخارجه دولت فروغی بوديد وچنانچه شنيده ام، روزپيش ازرفتن
شاه به مجلس برای انجام سوگند سلطنت، سفيران روس وانگليس بدفترشماآمدندونظردولت خودشان
رادرعدم شناسائی سلطنت محمدرضاشاه رابه شماابلاغ کردند. آقای سهيلی گفت:درست است، اصلامخالف
بودند. جريان ازاينقراربودکه يکروزقبل ازاينکه شاه بمجلس بروندوسوگندمقام سلطنت رايادکنند، درب
دفترمن بازشدومستربولارد سفيرانگليس درحاليکه دست سفيرروس رادردست داشت، باصورتی جدی
وعصبانی گفت :ازقرارمعلوم فرداوالاحضرت وليعهد برای انجام مراسم سوگندسلطنت بمجلس
خواهندرفت؟ماآمده ايم به شمابگوئيم که دولتهای ماسلطنت ايشان رانخواهندشناخت!من بآنهاگفتم که
قرارمااين است که شمادرکارهای مادخالت نکنيد. گمان نميکنم که نظرشماموردقبول دولت ماقرارگيرد.
بولارد سفيرانگليس گفت :مااهميت نميدهيم، ماآمده ايم که نظردولتهای خودرابشما ابلاغ کنيم، که سلطنت
ايشان رانخواهيم شناخت. سهيلی گفت خيلی ناراحت شدم وهرچه خواستم بآنهابفهمانم که تصميمی که گرفته
اند، بکلی برخلاف تفاهمی است که ماباهم داشته ايم، ولی مستربولاردکه خودرامتکلم وحده کرده بود، روی
فکرخودپافشاری ميکرد. خلاصه پس ازگفت وشنودزياد، سهيلی برای خلاص شدن ازشربولارد راهی
بنظرش ميرسدوميگويد:بهتراست برويم نزدآقای نخست وزير,وآنهارابه طبقه سوم وزارت خارجه که
دفترنخست وزير، موقتادرآنجادايربوده، ميبردوبه آقای فروغی ميگويدکه برای چه آمده اند. آقای فروغی
خيلی ناراحت ميشودوبا لحنی بسيارجدی ميگويد:مابه نظردولت شمااهميت نميدهيم وتصميمی است، گرفته
شده وفرداوليعهد، بمجلس خواهند رفت. مستربولاردسفيرانگليس ميگويد، مامقصودمان اين بود که تصميم
دولتهای خودمان راباطلاع شمابرسانيم، واکنون خوددانيد، وميروند. آقای سهيلی ميگويد:بيچاره آقای
فروغی طوری شدکه چنددقيقه درحاليکه سرخودرابين دودستش گرفته بود، روی مبل نشست، سپس برخاست
وراه کاخ سلطنتی راپيش گرفت. هنگاميکه به حضورشاه شرفياب شد، شاه راخيلی افسرده می بيندوبدون
اينکه فرصت سخن گفتن بفروغی بدهند، ميگويندآمديدبگوئيد، که اينهامرابسلطنت نخواهندشناخت؟ معلوم
ميشودآقايان خودشان باوسائل معموله ای که دراختيارداشتند، نظردولتشان رابه شاه رسانده بودند. شاه
بدنبال سخن خودميگويند، اگرخيال ميکنيدکه صلاح مملکت دراين است که من نباشم، هرچه آنهاميخواهند،
بکنيد. آقای فروغی باحالتی بسيار ناراحت ميگويند:قربان تصميمی است گرفته شده ، وفردا اعليحضرت
بمجلس تشريف فرماخواهندشد. همينطورهم به نمايندگان روس وانگليس گفته شده است دراينکه روس
وانگليس نسبت به تغيير رژيم درايران نظرداشتند، شکی نيست، زيرا پيش ازآنکه شاه بمجلس بروند،
دولتين انگليس وروس توافق ميکنند، که شادروان محمدساعد که درآنموقع درمسکو ماموريت داشت، بسمت
نايب السلطنه گمارده شوند، تاتکليف رژيم قطعی ايران معين گردد. وهنگاميکه اين سمت بايشان تکليف
ميشود اوازپذيرفتن آن خودداری ، وتکليف ميکندکه به شخص برجسته تری مانندآقای فروغی مراجعه کنند.
اين پيشنهادتوسط نمايندگان روس وانگليس درتهران به شادروان فروغی ميشود، وايشان هم آنراردميکنند.

رضاشاه بزرگ دربخشی ازکتاب سفرنامه مازندران چنين مينويد:

من وطن خودايران رابخوبی ميشناسم. ايالات وولايات وشهرهاوقصبات مهم آنراتماما ديده ام وحتی دراغلب
قراءودهکده های آن بيتوته کرده ام. تصورميکنم احدی درايران بقدرمن ازجزئيات اخلاق وعادات ورسوم
اهالی واقف وآشنانيست. زيراافرادبرجسته و مشخص آنرا، درهرضلعی ازاضلاع مملکت که باشند،
شخصامِشناسم وبه اصول زندگی طرزتفکر، ايمان وعقيده، تخيلات وتوهمات آنهاواقفم. هرکس بکاری گمارده
ميشود، بايد بجزئيات ودقايق آن امرمطلع گردد. خاصه پادشاهی که دامنه وظايف اوحتی بر سرحدات
مملکت هم محدودنيست .

درمملکتی که اهالی آن دچاررخوت وبيعلاقگی وعدم رشدعلمی وسياسی باشند. هرشخص ناآگاهی راواجب است
که به حدودکارهای خوداکتفانکند. واصول فداکاری ومجاهدت را درتمام دقايق امورنصب العين خودسازد.
زيراکه درچنين مملکتی چرخهای کشوربا توازن وتوافق کارنميکند، تاهرچرخی وظيفه خودرااجرانمايدومطمئن
باشدکه سايرچرخها نيزکاروحرکت خودراانجام ميدهند. دراينصورت آن چرخی که درحرکت ودرکاراست
فيالواقع بايدسايرماشينهای خفته وازکارمانده مملکت راهم بگردش درآورد.

بشهادت خداوندمتعال ازروزی که خودرادرمقامی ديده ام که موثردراوضاع بوده، همت گماشته ام که تاغايت
قوت خودکارکنم وساکت ننشينم . درمقابل آن جامعه ای که بلندترين مقام رابمن مفوض کرده است، ومرامسئول
نظم وعهده داررفاهيت خودقرارداده است
من نيزموظفم که صيانت وطن رابرحفظ جان خودرجحان بدهم وبرهمه ثابت ومستقر سازم که همه چيزبرای
وطن.

شب وروزاستراحت رابرخودحرام کرده ام. اساسا از بدو طفوليت وارد مرحله تفريح وتفرج وعيش و
خوشگذرنی وتن آسانی نبوده ام. برطبق عادت هميشگی درتمام شبانه روز بيش ازچهار ساعت نميخوابم.
واخيرا يکساعت ازآن چهارساعت نيزصرف تفکرو تتبع ميشود.

متصل بمطالعه وتحقيق احوال کشورايران مشغولم. مسائل تجارتی وفلاحتی وانتظامی و معارفی راعموما
درنظرگرفته، باتناسب الاهم وفی الاهم توجه بهمه راوظيفه خودميشناسم البته اوضاع مالی مملکت باحوادث
فوق العاده ای که برآن واردآمد، ودرمعرض چپاول خودی وبيگانه قرارگرفته بود، طوری نيست که بزودی
بتوانم بهبودکاملی راانتظار داشته باشم، ولی بانظرياتيکه انديشيده ام وافکاريکه پيش بينی کرده ام، يقين
قطعی دارم که پس ازسه الی چهارسال ديگربودجه مملکت راباتعادل ثابت موزون، گريبان مملکت را از
استقراضهای خائنانه وخانه براندازدوره های سلف، آسوده ومستخلص خواهم نمود.

درضمن اين يادداشتها از تذکار يک موضوع مهمی که هيچ گوشی، فعلادرايران طاقت شنيدن آنراندارد،
خودداری نميکنم. امتدادخط آهن ايران ومتصل ساختن بحرخزربه دريای آزاد وخليج فارس جزوآمال
وآرزوهای قطعی من است. آياممکن است که خط آهن ايران باپول خودايران وبدون استقراض خارجی
ودرتحت نظرمستقيم خود من تاسيس شود؟ آيا ممکن است که مملکت پهناوری مثل ايران ازننگ نداشتن
راه آهن خلاص شود؟

آيادرموقعيکه ديگران درخطوط آسمان درطيران هستندودرتمام اراضی آنهامشبک از خطوط آهن است، ممکن
است که مملکت من هم ازننگ وعار، بی راهی نجات يابد ؟

آرزو وآمال غريبی است. خزانه مملکت طوری تهی است که از مرتب پرداختن حقوق اعضاء دوائر
عاجزاست. واين درحاليست که من نقشه امتداد خط آهن ايران را درمغز خودمی پرورم. آنهم با سيصد کرور
تومان مخارج وبدون استقراض. بايد ديدکه درپس پرده غيب چه مقدرشده است. البته من اين فکر خود را به
احدی ابرازنميکردم زيرااحدی بااين فقرخزانه، واين فقرجامعه واين وضعيت درهم وبرهم تحمل استماع
آنرانداشت وتصورآن ازحدودمخيله هرکسی خارج بود. معهذا ديروزکه دشتی مدير روزنامه شفق سرخ
باتفاق بهرامی رئيس کابينه من به دفتراداری من درعمارات وزارت جنگ آمده بودند، ومن مشغول مطالعه
نقشه جغرافيائی ايران بودم. اين فکرخود رابآنها گوشزدوهردورامتذکرساختم که اگردست روزگار پيش بينی
کاملی برای ادامه عمرمن نکرده باشد، شما دونفر شاهد باشيدکه امتدادخط آهن ايران يکی ازآمال ديرينه من
بوده است، ودقيقه ای ازخيال ايجادآن منصرف نبوده ام.

ازسوی سازمان پاسداران فرهنگ ايران گاهنامه ای انتشاريافت که بسيارموردتوجه ايرانيان قرارگرفت. دراين
گاهنامه ميهنی ازخدمات شاهان پهلوی به نيکی يادشده که دريغ است، اشاره کوتاهی، هرچند مختصر بآن
نشود. دراين باره گوشه هائی ازاين دستاوردهارادرزيرمياوريم تاهم ميهنان بويژه جوانان ازآن آگاه شوند.
دوره رضاشاه بزرگ:ايجادارتش نوين(زمينی، هوائی، دريائی) وبرقراری نظام وظيفه، عليرغم مخالفت شديد
روحانيون .

پديدآوردن آرامش وامنيت درسراسرکشور و برانداختن گرد نکشانی مانندشيخ خزئل، سردار فاتح بختياری،
اسماعيل سميتقو، ميرزاکوچک خان جنگلی، کاظم قوشچی، بهرام خان، شيخ عبدالقادر، سيدجلالچمنی و. . .
که هريک برای خوددرگوشه ای ازکشورحکومت ميکردند.

• برانداختن کاپيتولاسيون .

• تاسيس وزارتخانه های نوين.

• ايجاد وتوسعه وگسترش راهها.

• ساختن راه آهن سرتاسری ايران,ازدرآمدقندوشکر.

• سروسامان دادن به وزارت دارائی وتنظيم اموراقتصادی کشور.

• توسعه وبهبودکشاورزی وتاسيس موسسه دفع آفات نباتی.

• تاسيس دانشگاه تهران.

• کشف حجاب وشرکت دادن زنان درفعاليت های اجتماعی وجانشين نمودن قوانين مدنی بجای قوانين
واپسگرای مذهبی درتمام زمينه ها.

• بنيادکارخانه های گوناگون ازجمله:کارخانجات دخانيات، قند، نساجی، سيمان، برنج، پنبه ، روغن
و. . . .

• تاسيس دادگستری وسامان دادن به کارآن وتاسيس مدرسه حقوق وکوتاه کردن دست روحانيون
وپايان دادن به احکام سنگسارزنان وبريدن دست وپاوسرکوب شورش شيخ بهلول درطوس.

• گسيل دادن دانشجويان به اروپا.

• ايجاداولين فرستنده راديوئی وتلگراف وبی سيم.

• گشايش بانکهای سپه، ملی(بعنوان ناشراسکناس)وکشاورزی.

• کتابخانه ملی وموزه هاودستورساختن آرامگاه فردوسی واحياءهنرهای دستی وباستانی

• تاسيس فرهنگستان زبان فارسی وانتخاب نام<ايران> به جای پرشيا.

• تاسِس جمعيت شيروخورشيدسرخ .

• تاسيس اداره ثبت احوال واملاک ودادن شناسنامه به ايرانيان.

• پژوهشهای باستانی درنقاط تاريخی کشوروتاکيددرحفظ ونگهداری آثارتاريخی باستانی.

• انتخاب گاه شمارخورشيدی بعنوان تقويم رسمی کشوربجای ماههای قمری عربی .

• تاکيداودربزرگداشت وبرگذاری مراسم ايرانی، رواج موسيقی وهنرسراها.

دوره محمدرضاشاه پهلوی:

• تامين و تضمين حق حاکميت تاريخی ايران به جزيره های سه گانه

خليج پارس و تامين امنيت کشتيرانی در آبهای اروند رود (شط

العرب) بر پايه خط تالوگ (خط ميانی در عميق ترين نقطه).

• تامين و تضمين مرز های خشکی با عراق که تا قبل از سال

١٩٧٣ بار ها علامت گذاری ها و خط مرزی مورد تجاوز همسايه
غربی قرار ميگرفت.

• فرمان واگذاری همه املاک ودارائی موروثی به دولت تادررفاه
اجتماعی ملت مورد استفاده قرارگيرد.

• عقدپيمان اتحادبين ايران ومتفقين.

• عضويت ايران درسازمان ملل متحد.

• نجات آذربايجان ازچنگال بيگانگان وعوامل آنها.

• توسعه سيستم بانکی وتاسيس بانکهای صنعتی ومعدنی برای کمک به ايجادصناِيع و استخراج معادن
ايران.

• تاسيس سازمان شاهنشاهی خدمات وبيمه های اجتماعی وتهيه وتوزيع رايگان کتابهای درسی
ابتدائی.

• رايگان کردن آموزش تاپايان دانشگاه واجباری نمودن آن تاپايان سيکل اول دبيرستان

• تغذيه رايگان دانش آموزان مدارس دربيش از ده هزاردبستان در سراسرکشور، ايجاد کلاسهای پيکار
با بيسوادی.

• تقسيم زمينهای شخصی بين کشاورزان وتصويب قانون فروش خالصجات.

• تاسيس بنيادپهلوی وتشکيل بانک عمران برای کمک به کشاورزان.

• توسعه فعاليتهای شيروخورشيدسرخ ايران چه درداخل کشوروچه درکشورهای ديگربرای امداد
رسانی به آسيب ديدگان.

• تجديدنظردراصل ٤٨ قانون اساسی مجلس موسسان وتشکيل اولين مجلس سنا.

• پافشاری درملی شدن صنعت نفت وپيروزی برکمپانيهای بين المللی نفتی وتوسعه

• شرکت ملی نفت ايران که ازلحاظ درآمدمقام اول رادرجهان بدست آورد.

• راه اندازی پالايشگاه های کرمانشاه، تهران، اصفهان، تبريزوتکميل پالايشگاه آبادان.

• ايجادسازمان اوپک وبدست گرفتن رهبری آن توسط ايران.

• توسعه کمی وکيفی همه جانبه درتحصيلات عالی ودانشگاهی ازجمله تاسيس ١٩ دانشگاه

١١ دانشکده مستقل، ٣٠ مدرسه عالی، ٥ موسسه آموزشی و ٩ آموزشگاه عالی. •

• تصويب واجرای قانون اصلاخات ارضی.

• پيکار با بيماريهای واگيردار همگانی وريشه کن کردن مالاريا و تراخم و ديگربيماريهای بومی و
ايجاد ٥٣٩ بيمارستان و ٢٧٥٠ درمانگاه و مرکزدرمانی درگوشه وکنارکشور، بويژه در روستاها

• تاسيس کارخانجات داروسازی، داروپخش، توليددارو، فارما و. . . . . . . .

• توسعه پيوندسياسی واقتصادی ايران بابسياری ازکشورهای جهان وايجادزمينه سرمايه گذاريهای
دوجانبه ازجمله: شرکت پالايشگاههای مدرس(درهند)، شرکت کودشيميائی مدرس وشرکت ملی
تصفيه کنندگان نفت آفريقای جنوبی، شرکت کروپ آلمان ونفت شمال انگلستان.

• بنياد کارخانه های بزرگ مانند پتروشيمی، ذوب آهن، آلومينيوم، ماشين سازی وبيش از ١٠٠٠٦
کارخانه و توليدی ديگرو ٣٩٣٠ کارگاه صنعتی.

• اعتلای فرهنگ وهنروتاسيس موسسات فرهنگی وهنری متعدد(موزه، تئاتر، مدارس هنری. . .)
وتربيت هنرمندان.

• بنياد وگسترش ايستگاههای راديوئی وپست وتلگراف وتلفن وتاسيس وتوسعه شبکه تلويزيون ملی
ازطريق مراکزمخابرات اسدآبادوخريد يک ماهواره مخابراتی بنام زهره.

• گسترش راهها و شهرسازی، جداازاتوبانهای تهران، قم وتهران، قزوين واصفهان. در سال ١٣٥٠
مجموع راههای اسفالته کشور ١١٣٦٥ کيلومتروراههای شوسه ٢٢١٦٦ کيلو متر و راههای
فرعی ٨٣٥١ کيلومتر بودند.

• ذوب آهن که يکی از آرزو های رضا شاه کبير بود.

• تاسيس شرکت هواپيمائی ملی ايران وايجاد و تکميل فرودگاههای بين المللی:شيراز، آبادان، بوشهر،

بندرعباس وکيش. شرکت هواپيمائی ملی ايران نخستين شرکت هواپيمائی جهان بودکه فاصله تهران،
نيويورک وياتهران، پکن رابدون توقف طی ميکرد.

• ايجادخط لوله گازسراسری(طرح شاه لوله گازايران) بمنظورگازرسانی به شهرها و فروش آن به
خارجيان وايجاد تسحيلات حرارتی برای صنايع سنگين مانند ذوب آهن.

• تقويت ارتش وبالابردن دانش نظامی وقدرت دفاعی کشوربامدرن نمودن تجهيزات و سازو برگ
درنيروهای زمينی، هوائی ودريائی. ايران دارای پنجمين ارتش نيرومند جهان قلمداد ميشد.

• گسترش وتوسعه راه آهن به اصفهان، کرمان، مشهد، تبريزواتصال راه آهن ايران باروپا.

• ملی کردن جنگلهاومراتع کشوروجنگل کاری درسطح وسيع وترميم جنگلهای مخروبه.

• فروش سهام کارخانجات دولتی وخصوصی به کارگران وکارمندان وسهيم کردن کارگران درمنافع
کارگاههای توليدی وصنعتی برای بالابردن درآمد آنان.

• ايجادسپاه دانش برای روستاهائی که بمراکزآموزشی شهرهادسترسی نداشتند.

• تشکيل سپاه بهداشت واعزام آنان بمناطق دوردست روستاها.

• اصلاح قانون انتخابات وآزادی زنان وشرکت آنان درانتخابات که مورداعتراض شديد روحانيون
قرارداشت وايجادسازمان زنان.

• ايجادسپاه ترويج وآبادانی برای نوسازی روستاهای کشور.

• تاسيس خانه های انصاف، برای رفع مشگلات مردم روستاها.

• ملی کردن آبهای کشوروساختن بندهای بزرگ.

• ايجاد تعداد ٣٧ سدعظيم آبياری که ازاين تعداد ١٣ سد، نيمه تمام باقی ماند.

• تاسيس شرکتهای فولادايران، شرکت توليدی مس سرچشمه که دررديف ششمين واحد های
استخراج مس دردنياست.

• تاسيس شرکت ملی پتروشيمی ايران که توليد نهائی محصولات آن به سه مليون تن درسال ميرسيد.

• ايجادبيش از ٧٠ سيلوی گندم ودانه های روغنی وانبارهای ميوه وگوشت.

• صنايع چاپ وانتشار تاسيس صنايع لاستيک سازی وداروئی وشيميائی، صنايع آهن وفولادو آلمينيوم،
صنايع کاغذسازی وصنايع توليدات برقی وصنايع ابزارماشينی وصنايع ديزل واتومبيل سازی.
مراکزصنايع فولادايران خودبصورت دانشگاهی درآمده بود که کارگران ايران رابرای ديگرصنايع
تربيت وآماده ميکرد و سالانه ٧٠٠٠ کارآموز از صنايع مادر به ديگر واحدهای صنعتی کشور اعزام
ميشدند.

• توسعه وتاسيس بنادرنفتی وبازرگانی ازجمله جزيره خارک، خرمشهرو. . . .

• اهداء کاخ مرمر وتبديل کاخ گلستان بعنوان موزه.

• برافراشتن پرچم ايران برفرازجزايرايرانی تنب بزرگ وکوچک وابوموسی.

• طرح ايجادلژيون خدمتگذاران بشردردانشگاه هاروارد، که درسازمان ملل متحدبنام سپاه داوطلبان
ملل متحد بوجودآمد.

• رساندن درآمدسرانه مردم اززير ١٠٠ دلاربه ٢٧٥٠ دلاردرسال ١٣٥٧.

• قراردادخريدبيست نيروگاه اتمی با آلمان، فرانسه وآمريکا، که ميبايست تاسال ١٩٩٥ آماده بهره
برداری قرارميگرفتند، که فاجعه اسلامی ١٣٥٧ همه آنهاراملغی کرد.

• برقراری روابط حسن همجواری با کليه کشور ها و ايجاد سفارتخانه و دفاتر مدرن در سراسر دنيا .

• تامين بودجه برای بورس های دانشجوئی در سراسر دنيا.

• اعزام سفير سيار مخصوص به اروپا و آمريکا برای جذب مغز های تعليم ديده و دعوت آنان به
همکاری در ادارات، سازمان ها، بيمارستان ها، مهندسی ها و صنايع. گروهی که مايل به مراجعت
ميشد از حقوق بالا، اتومبيل و حتی پيشخدمت بهره مند ميشدند و اگر حاضر ميشدند در روستا ها و
نقاط دور افتاده کار کننداتومبيل جيپ هم در اختيار آنان گذاشته ميشد.

• بالا بردن ارزش پول ايران – ريال ايران جزو ده پول اول دنيا دربين همه کشور های دنيا شناخته
ميشد. پول ايران در بازار چين آسان تر از دلار آمريکا به يوآن چين قابل تبديل شده بود.

• صنايع نظامی

• صنايع گاز

• تاسيس پالايشگاه های متعدد درگوشه کنار کشور برای جلوگيری از هزينه سنگين حملو نقل و
نزديکی تصفيه خانه ها به صنايع.

• شرکت شيلات.

• ساختمان اسکله و پلاژ های تفريحی.

• سفارش خريد هواپيما های بوئينگ مجهز به دستگاه های شناسائی آواکس برای تامين پوشش امنيت
فضائی ايران و منطقه.

• جلوگيری از شن های روان در کوير – که همه ساله تعدادی از روستا های حاشيه کوير به زير ماسه
و شن فرو ميرفت.

• ايجاد ذوب آهن و صنايع وابسته و بهره برداری از معادن غنی ذغال سنگ سمنان، شاهرود،
خراسان.

• ايجاد صنايع مس و بهره برداری از معادن مس سرچشمه.

• ايجاد صنايع پترو شيمی و توسعه بندر شاهپور

• طرح و برنامه ريزی برای تاسيس بندر چاه بهار و احداث صنايع تعمير کشتی های اتمی و ناوگان ها-
که با هجوم ملايان پروژه ناقص ماند و بعدا در دوره جنگ عراق با ايران با هزينه های سنگين تری
از جانب شرکت های چند مليتی از جمله زير پوشش سنگاپور ساخته شد.

• طرح و برنامه تاسيس انبار های بندی مجهز به سردخانه در بنادر جنوب از جمله چاه بهار.

• طرح و برنامه ريزی راه های اسفالت و بزرگراه ها که تمام پروژه ها از جمله؛ جاده قزوين، شاهراه
های شاهنشاهی، جردن، کرج و جاده معروف به سنتو از مرز پاکستان، افغانستان تا اتصال به شاهراه
های اروپا از طريق ترکيه.

• پرداخت وام به ترکيه برای تعمير و توسعه جاده ها درجهت تامين امنيت برای عبور کاميون های حمل
و نقل، اتوبوس ها و ايرانيانی که مرتبا در حال سفر به اروپا بودند.

• تامين امنيت ملی در سرتاسر ايران و استفاده از وسايل فنی پيشرفته برای تامين امنيت مخابرات و
تبادل اطلاعات بين سفارتخانه ها و وزارتخانه ها بصورتی که از ديد و شنود پنهانی بيگانگان بدور
باشد.

تهيه از: پيمان ايرانيان