پذيرش > Articles en Persan > نامه : دوستان دموکراسی خواه روشنفکر



نامه : دوستان دموکراسی خواه روشنفکر
30.12.2005

به بعضی ها چه مربوط اگر هر روز عده ای جوان در اثر تزریق مواد مخدر و استفاده از اکس و کریستال و روان گردان های محصول دست فائزه خانم رفسنجانی در کنج خرابه ها و دستشویی های عمومی و در درون لجن جوی های کثیف ایست قلبی می کنند و می میرند.



به بعضی ها چه مربوط اگر هر روز عده ای جوان در اثر تزریق مواد مخدر و استفاده از اکس و کریستال و روان گردان های محصول دست فائزه خانم رفسنجانی در کنج خرابه ها و دستشویی های عمومی و در درون لجن جوی های کثیف ایست قلبی می کنند و می میرند.

به بعضی ها چه مربوط که جوانان بیچاره ایرانی از سر نبود امکانات تفریحی الکل طبی-اتانول- را با یخ و نوشابه مخلوط می کنند تا قابل خوردن شود و بلکه ساعتی از دنیای اطراف خود غافل شوند. به بعضی ها چه مربوط که سر هر چهارراه و خیابان در هر شهر و دیاری از کشور نجیب ایران دسته دسته زن و دختران مستاصل ایرانی منتظرند تا پولدر مرفهی پیدا شود و به بهای هزاری پشت سبزی که مزین به عکس امام ماه نشین بعضی هاست، معامله هر روزه نجابتشان را تکمیل کنند.

اصلا برای چه باید بعضی ها بدانند چه شده که اموزگاران این مملکت برای تهیه مخارج زندگی فرزندانشان بعد ساعت کاری در طویله گاوداری یک بی سواد پولدار علوفه پخش می کنند و فضولات گاو و گوسفندان را تمییز می کنند و این در حالیست که در یک معامله کلیه خود را هم فروخته اند تا گوشه ای از 18 میلیون تومان خرج جراحی قلب دخترشان را در یک بیمارستان دست هزارم دولتی تهیه کنند. اصلا چرا باید خواب ناز بعضی ها را با این وقایع دردآور بر هم زد؟ به بعضی ها چه مربوط است که امثال کروبی میلیارد میلیارد علنی می دزدند و می گویند مال خودم بوده به کسی مربوط نیست.

اما یک کارگر بی چاره را به جرم برداشتن دو تا هزاری ناقابل پشت سبز امام نشان از کار بیکار می کنند؛ آنقدر توی سرش می زنند تا خونریزی مغزی کند؛ شلاقش می زنند، جریمه اش می کنند؛ زندانش می برند و کوس رسوایی اش را در کوی و برزن می زنند تا امت حزب الله او را بشناسند و دیگر به او اعتماد نکنند. همه این دردها در مقابل عظمت کار گنجی ها و سازگاراها و عبادی های وطن فروش قابل مقایسه نیست.

اصلا مهم تر از همه به بعضی ها چه ربطی دارد که مردم بدبخت ایران به جرم اینکه سال 57 فریب روشنفکران و مذهبیون و قهرمانان ملی امروز را خوردند؛ از دید بعضی ها هر زجری بکشند حقشان است، خودشان کردند، مزد کارشان را گرفتند اما پایه گذاران انقلاب که خدا را شکر همه سالم و سرحال همیشه از خارج گود دستور صادر کرده اند؛ هنوز قهرمان ملی اند و چون امروز سر پیری وارد کمپ دموکراسی شده اند؛ می شود شیره جان هفتاد میلیون نفر را که زالو ها مکیده اند؛ فدای زیاده خواهی شان کرد تا زنده باد دموکراسی باز هم برقرار باشد و غربی ها خوششان بیاید. حالا که به هیچ کس مربوط نیست، لابد به ما هم مربوط نیست. قدیمی ها می گفتند بنشین عرقت را بخور، چه کار داری کافه را به هم می ریزی.

موردی ندارد از حالا به بعد دوستان دموکراسی خواه روشنفکر آن طرف خط، ملت زجر کشیده میهن پرست سنتی این طرف خط.

ما ایران را بدون نیاز به یاری شما روشنفکران بی لیاقت، خائن و وابسته،نجات خواهیم داد و به شما این را ثابت خواهیم کرد. پاینده ایران – زنده باد آزادی

هماهنگ کننده: میترا ارژنگ…

تهران/ ایران

زنان مبارز شرق تهران -تهران نو/ نارمک/تهرانپارس و سید خندان- طرفداران مشروطه پادشاهی